مقدمه:
کلمه استارتاپ با کلمه نوآوری عجین شده و همچنین در تعریف استارتاپ و شکل گیری آن، کلمه نوآوری نقشی اساسی ایفا میکند. عبارات «اکوسیستم استارتاپی» و «اکوسیستم نوآوری» بعضا به عنوان جایگزین یکدیگر استفاده میشوند؛ نوآوری مهمترین کلمهای است که در فضای استارتاپی باید به آن پرداخته شود.
معمولا وقتی تیمها با ما تماس میگیرند یا به شتابدهنده رجوع میکنند، حرف خود را اینطور آغاز میکنند که «ما یک کار نوآورانه در فلان زمینه انجام دادهایم.» یا «ما یک ایدهای در زمینه نوآوری داریم.» و یا حتی بخش «آوری» را به قرینه معنوی حذف میکنند و خیلی کوتاه میگویند «ما یک ایده نو داریم.».
جدا از اینکه خود عبارت «ما یک ایده در حوزه نوآوری داریم.» به صورت فنی خیلی درست نیست (معمولا نوآوری کاری است که در حوزههای مختلف انجام میشود و نه اینکه خودش یک حوزه جدا باشد که داخل آن ایده داشته باشید)، به صورت عمومی به نظر میرسد تصویری که افراد کم و بیش از نوآوری دارند به صورت کلی درست است. اما در اکثر مواقع مشکل از کلیات نیست؛ بلکه از جزئیاتی است که به آن به اندازه کافی توجه نمیشود.
تعریف نوآوری (نوآوری، خلاقیت نیست!):
نوآوری در لغت به معنای «ایجاد راهی جدید برای پاسخگویی به یک نیاز است؛ به گونهای که افراد (مشتری) حاضر به انجام هزینه برای آن باشند.». اولین نکتهای که در این تعریف نهفته، تفاوت نوآوری و خلاقیت است و شاید بیشترین اشتباه افراد نیز در این زمینه دیده میشود. خلاقیت به معنی استفاده از قوه تخیل و در جهت خلق ایدههای نویی است که احتمالا در اطراف شما وجود نداشته. شباهت این دو در ایجاد چیزی جدید است، اما تفاوت آنها در جنبه کاربردی نوآوریست.
در نوآوری چیز جدیدی که خلق میشود در جهت پاسخگویی به نیاز گروهی از افراد است. درست است که در نوآوری از خلاقیت استفاده میشود؛ اما معمولا مساله در بخش خلاقیت آن نیست، بلکه مساله در جنبه کارکرد آن در دنیای واقعی است. خلاقیت توانایی ارزشمندی است؛ اما متاسفانه در زمان حال بیش از آنچه که باید به آن ارزش نهاده شده. تا جایی که افراد توانایی ایجاد استارتاپ را با توانایی خلاقیت یکی میگیرند.
در دورههای استارتاپی، کارگاههای ایدهپردازی یا تکنیکهای خلاقیت آموزش داده میشود و افراد توانایی کارآفرینی خود را با قطر دفترچه ایدههایی که تاکنون داشتهاند میسنجند. همچنین در این فضا طوفان ذهنی به ابزار اصلی کار کردن بر روی ایده تبدیل شده است.
خلاقیت توانایی ذاتی همه افراد است. هر فردی که حاضر شود خارج از چهارچوبهای موجود در هر فضایی فکر کند، دارای نوعی از خلاقیت است. بعضی از افراد از این توانایی بیشتر استفاده میکنند و بعضی ترجیح میدهند چهارچوبهای موجود را حفظ کنند و بهبود ببخشند که به این افراد «منظم» گفته میشود. دنیا و حتی فضای نوآوری به هر دوی این تواناییها و افراد نیاز دارد و هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
ریشه نوآوری:
نوآوری مسئله جدیدی نیست و در طول تاریخ وجود داشته؛ اولین باری که بشر از نیزه برای دفاع از خودش استفاده کرد؛ اولین باری که گوشت پخته خورد؛ اولین باری که از چرخ برای حمل و نقل استفاده شد؛ اولین باری که از انرژی الکتریسیته برای روشنایی استفاده شد. همیشه بشر به دنبال راهی بهتر برای نیازهای خود گشته است و همیشه افرادی بودهاند که راههای بهتری پیدا کردهاند. نیازها در طول تاریخ ثابت بودهاند اما میل بشر به راهکارهای بهتر، همواره سبب ایجاد راههای جدید برای پاسخگویی به نیازها شده است.
نیاز به ارتباط همیشه وجود داشته و برای این کار، خط، زبان، مداد، خودکار، تلگراف، تلفن، گوشیهای همراه، شبکههای اجتماعی و… اختراع شدند. تمام نوآوریها به نوعی باعث تغییر رفتار مشتریانشان شدهاند؛ به این شکل که آنها راههای قبلی خود را به صورت کامل یا به صورت نسبی رها و از راهکار جدید استفاده میکنند. اما شدت این تغییر در نوآوریهای مختلف متفاوت است. به نوآوریهایی که باعث ایجاد تغییرات عمده در یک بازار، بازیگران آن و اتفاقات موجود در آن میشود، نوآوری برهمزننده (Disruptive) گفته میشود. به عنوان مثال اولین اتومبیلهای بشر نوآوری بودند؛ اما بازار حمل و نقل تنها بعد از ایجاد خط تولیدهای انبوه خودرو و مشخصا فورد مدل تی، کاملا برهم خورد.
چیزی که مشخص است این است که با گذشت زمان، سرعت پیدایش نوآوریها به خصوص مدلهای برهم زننده آن بیشتر شده است. اما چه چیز باعث شده که در عصر جدید نوآوری سرعت یابد؟ یکی از مهمترین دلایل این اتفاق را میتوان در سرعت توسعه علم و ایجاد تکنولوژیهای جدید دید. در پشت تمامی مثالهای بالا، ایجاد چند تکنولوژی نهفته است. اختراع چرخ به ایجاد راهکار جدید حمل و نقل انجامید؛ تکنولوژی تولید و انتقال الکتریسیته، رشته کردن تنکستن و ایجاد خلا در یک حباب دست در دست هم دادند تا راه جدیدی برای روشنایی ایجاد شود.
اهمیت تکنولوژی به عنوان نوآوری:
دقت کنید تکنولوژی با آنچه که ما در اینجا از آن به عنوان نوآوری یاد میکنیم فرق دارد. نوآوری یک فرآیند یا راه برای پاسخگویی به یک نیاز است (بقا و غذاخوردن دسترسی سریع، وضوح و روشنایی) و تکنولوژی ممکنکننده این موضوع. تولید چرخ به تنهایی یک تکنولوژیست اما کارکردی که در ایجاد راهکارهای مختلف در زمینههای متفاوت دارد به آن ارزش میدهد.
در ابتدا ویژگی برهم زنندگی به تکنولوژی اطلاق میشد. اما پیدایش و محو شدن بسیاری از تکنولوژیها باعث شد این ویژگی را به نوآوری، و نه به تکنولوژی ممکنکننده آن، نسبت دهند. چیزی که سبب ایجاد تکنولوژیها شد، شناخت بشر از محیط اطرافش بود که امروزه بخش عمده این مسئولیت به عهده علم است. شناخت ویژگیهای سنگ، کشف الکتریسیته، کشف فلزات مختلف، فهم بشر از فرآیند سوختن و … مثالهایی از شناختهایی است که باعث ایجاد این تکنولوژیها شده است. به صورت خلاصه، شناخت و دانش بشر افزایش یافته، تکنولوژیها ایجاد شده و سپس در خدمت نوآوری قرار گرفتهاند.
اهمیت استفاده از تکنولوژی در نوآوری را به گونه دیگری نیز میتوان بررسی کرد. گفتیم نوآوری ایجاد راهکاری جدید برای پاسخگویی به نیاز گروهی از افراد است و همینطور گفتیم در طول زمان انسانها سعی کردهاند که راههای بهتری برای پاسخگویی به نیازهایشان پیدا کنند و صنایع مختلف به این گونه شکل گرفته است. حالا اگر ما ادعا کنیم راهی بسیار بهتر از راههای موجود در یک صنعت پیدا کردهایم، کمی اعتماد به نفس کاذب به نظر میرسد که فکر کنیم مزیت ما این است که این راه تاکنون به فکر فرد دیگری نرسیده. بلکه قاعدتا باید به این دلیل باشد که این راه تا گذشتهای نه چندان دور ممکن نبوده و دلیل ممکن شدن آن پیشرفت علم و تکنولوژی است. البته لازم است بگوییم داشتن تکنولوژی جدید به هیچ عنوان شرط کافی نیست و شناخت عمیق از صنعت و مشتری نیز برای شروع نوآوری لازم است.
نوآوری و استارتاپ:
متاسفانه به نظر میرسد اتفاقی که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ در آمریکا افتاد (DotCom Bubble) چند سالی است که در ایران در حال افتادن است؛ البته نه دقیقا به همان شکل. این حباب در ذهن موسسین و علاقهمندان فضای استارتاپی ایجاد شده است. اکثر استارتاپهایی که به ما مراجعه میکنند میخواهند کاری که در حال انجام شدن است را، مخصوصا فروش چیزی را، آنلاین انجام دهند. این کار یا با اتصال تامینکنندگان به مصرفکنندگان (بازارگاه) اتفاق میافتد یا خودشان مدتها به صورت فیزیکی این کار را انجام میدادهاند و اکنون میخواهند برای عقب نیفتادن از رقبا وارد فضای آنلاین شوند.
هرچند قطعا مواردی خواهد بود که این موضوع، استراتژی درستی باشد؛ اما صرف استفاده از اینترنت، برای انجام کاری، به شما مزیت رقابتی نمیدهد. جسدهای بیشمار سایتهای فروش آنلاین در فضای اینترنتی شاهد این امر است. شکستهای سرمایهگذاری بر روی برخی از این سایتها، سرمایهگذاران را چه در ایران و چه در خارج از ایران به سمت استارتاپهای تکنولوژیکی متمایل کرده است. (البته به این معنی نیست که سایتهای فروش آنلاین لزوما دیگر امکان جذب سرمایه ندارند. اما خواهشا دقت کنید صرف استفاده از تکنولوژی اینترنت برای انجام یک کار تکراری باعث جذابیت کسب و کارتان نخواهد شد. بلکه باید نوآوری با محرک کشش بازار و بر مبنای شناخت دقیق و عمیقتان از مشتری اتفاق افتد.)
در عصر دیجیتال تمرکز بر روی دادههاست و پلتفرمهای نسل ۳ (شبکههای اجتماعی، گوشیهای هوشمند، هوش مصنوعی، پردازش ابری و اینترنت اشیا) امکانات جدیدی را برای جمعآوری، مدیریت، تحلیل، پردازش و تصمیمگیری بر مبنای این دادهها فراهم کردهاند. این موضوع پایه دیجیتال کردن راهکارهایی است که بشر برای رفع نیازهایش استفاده میکند. وقتی از دیجیتال کردن یک فرآیند و یا نوآوری در این عصر صحبت میشود انتظار میرود نشانی از این اتفاقها دیده شود؛ نه اینکه صرفا تمرکز بر روی استفاده از بستر اینترنت برای اطلاعرسانی یا فروش چیزی باشد.
پایان:
نکتهای که دوباره لازم است یادآوری کنیم این است که سمت دیگر نوآوری را فراموش نکنید. استفاده از تکنولوژی هرچند مدرن برای ایجاد یک نوآوری موفق کافی نیست. مشتری شما لازم است برای نوآوری شما هزینه کند؛ چه به صورت پولی و چه به صورت وقت و توجه. ایجاد راهکاری نوآورانه با این ویژگی، نیازمند درک دقیق و کامل از مشتریان احتمالیتان است و قطعا قبل از شروع به نوآوری لازم است به مطالعه مشتری بپردازید. در غیر این صورت ایده شما در بهترین حالت یک خلاقیت زیبا خواهد بود!
به صورت خلاصه برای نوآوری باید از مشتریانتان چیزی بدانید که کمتر کسی میداند، سپس راهکاری طراحی کنید که توسط تکنولوژیهای جدید ممکن شده است. برای پیادهسازی این راهکار نیز به شناخت کافی از صنعت و تیمی که بتواند آن را اجرا کند نیاز دارید.